یادداشت روز؛ تو فوقالعادهای یولیان!
در این مقاله به هنرهایی که ناگلزمن از خود در تقابل ها نشان داده می پردازیم.
شروع کار و تبادلی فوق العاده
در فصل پایان2020/2021 هانس دیتر فلیک تصمیم گرفت از باشگاه بایرن به مانشافت منتقل شود. اتفاقی که آن موقع چندان مورد استقبال قرار نگرفت.
[4139]
ناگلزمن 33 ساله به بایرن آمد و خیلی ها معتقد بودند سن او برای تیم چیزی جز حاشیه به همراه ندارد؛ اما حالا میتوان از این انتقال به عنوانی انتقالی عالی در آینده یاد کرد.
فلیک کاملا سبک کسل کننده و حوصله سر بر یوآخیم لوو را متحول کرده و خیلی ها آلمان را مدعی جام 2022 قطر میدانند که نیازی به توضیح اضافه نیست.
ناگلزمن در ابتدا با چند نتیجه بد شروع کرد اما معمولا گفته می شود تیمی که بدن سازی خوبی انجام می دهد با شکست در بازی ها دوستانه مواجه می شود. بدن سازی که باعث شده بازیکنان بایرن با وجود خستگی زیاد حتی برای بازی با بارسلونا هم نفس کافی را دارا باشند. این مسئله را با خستگی بازیکنان بارسلونا از دقیقه ۷۰ به بعد مقایسه کنید!
سبک بازی یولیان ناگلزمن در تیم سابق
یولیان ناگلزمن تنها ۲۸ سال داشت وقتی هوفنهایم او را به عنوان جوان ترین مربی تاریخ بوندسلیگا برگزید. برای داشتن چشم انداز بهتر، وقتی خوزه مورینیو، کسی که ناگلزمن همواره با او مقایسه می شود، پورتو را در سال ۲۰۰۴ قهرمان اروپا کرد، ناگلزمن تنها ۱۶ سال داشت و نکته دیگر این است که او متولد سال ۱۹۸۷ است؛ یک سال بعد از اینکه سر الکس فرگوسن به عنوان سرمربی منچستر یونایتد انتخاب شد.
او به شدت تحت تاثیر دیدگاه رالف رانگنیک درباره پرسینگ بود – رانگنیک در انتخاب شدن ناگلزمن توسط لایپزیک در سال ۲۰۱۹ از هوفنهایم تاثیرگذار بود – و همچنین یک بار نیز برای توماس توخل بازی کرده بود، زمانی که توخل تیم دوم آگزبورگ را در اختیار داشت و ناگلزمن ۲۰ ساله دچار یک آسیبدیدگی زانوی شدید شد که حرفهی فوتبال او را به عنوان یک بازیکن خیلی زود به اتمام رساند. توخل ابتدا از ناگلزمن درخواست کرد که بازیکنان تیم رقیب را شناسایی و کشف کند و سپس او را به سمت سرمربیگری تیم زیر ۱۷ سال مونیخ ۱۸۶۰ منصوب کرد.
ناگلزمن درباره نوع نگاهش به یکی از پرتقاضاترین کارهای دنیا (مربیگری فوتبال) گفته
سی درصد مربیگری مطالعه و اعمال تاکتیکهای مختلف است و ۷۰ درصد دیگر توانایی برقراری روابط اجتماعی. هر بازیکن با چیزهای متفاوتی انگیزه میگیرد و نیاز دارد که دقیقا بر همان اساس با او برخورد شود. در این سطح، کیفیت بازیکنان در دسترس به شما این اطمینان را می دهد که با اتخاذ تاکتیکهای مناسب خوب بازی خواهید کرد، البته اگر شرایط روحی و روانی تیم مساعد باشد
سبک بازی
ناگلزمن آلمانی یک مربی نوآور است که به تمایل در آزمایش و اعمال فناوری و دادههای جدید برای پیشرفت خودش به عنوان سرمربی و همچنین برای تیمش شناخته میشود. زمانی که در هوفنهایم بود، از یک صفحه نمایش غول آسا که در زمین تمرین برپا شده بود استفاده میکرد تا بدون نیاز به توقفهای پیاپی در تمرین، نحوهی قرارگیری بازیکنان تیم به صورت فردی یا گروهی اصلاح شود. آن جلسات تمرینی به پویایی خاص خود شناخته میشدند و ضرباهنگ بالایی داشتند.
زمانی که او در هوفنهایم بود، معمولا در هنگام داشتن مالکیت توپ از سیستم ۲-۵-۳ که به دقت طراحی شده بود استفاده میکرد و در هنگامی که تیم مجبور به دفاع کردن میشد از سیستمهای ۳-۴-۳ یا ۲-۳-۵ بهره میبرد. سه دفاع مرکزی او مسئولیت بازیسازی را به عهده داشتند، به خصوص کوین فوگت که مسئول فرستادن توپ به مناطقی بود که امکان پاسکاری بیشتری وجود داشت و باعث بهبود وضعیت مالکیت توپ میشد.
هافبک میانی آن تیم فلوریان گریلیش، از مدافعین مرکزی حمایت میکرد، فضای خالی پشت وینگبکها در موقع نفوذ را پوشش میداد و حتی جای یکی از مدافعان مرکزی قرار میگرفت تا موقعیت خوبی با برتری نفری برای تیم ایجاد کند.
دو هافیک میانی دیگر که جلوی گریلیش قرار داشتند به کمک دو مهاجم تیم، مارک اوث و سرژ گنبری، یک ساختار مربع شکل درست میکردند تا پیشرفت مالکیت توپ ادامه پیدا کند که باعث ایجاد موقعیت فرار برای دو بازیکن جلوی مربع میشد.
همچنین بازیکنانی که در مرکز زمین بازی میکردند در کاربرد ضدپرس مورد علاقهی ناگلزمن هم تاثیرگذار بودند (شکل زیر). وقتی آنها مالکیت توپ را بدست میآوردند، به سرعت حمله را با محوریت دو وینگبک خود، و ارتباط آنها با گنبری و اوث که قصد داشتند مانع شکل گیری ساختار منظم دفاعی تیم حریف شوند، شروع میکردند.
[4141]
ترکیب بهتر لایپزیش باعث پیشرفت در رویکرد مورد علاقهی ناگلزمن شد. سیستم پایهی تیم او ۲-۳-۵ ای بود که به آنها کمک میکرد تا فضاهای مورد نیاز برای مالکیت توپ را پیدا کنند، و همچنین آنها اغلب سازماندهی خود را به سیستم ۴-۴-۲ که متأثر از موقعیت قرار گرفتن بازیکنان تیم حریف است تغییر میدادند.
شکل زیر نشان میدهد که آنها توپ را در مرکز خط دفاع به گردش درمیآورند تا تیم حریف وادار به پیشروی شود و فضای مورد نیاز برای بازی مستقیم با مارسل سابیتزر و امیل فورسبرگ ایجاد شود، که در نتیجه آنها از خطهای پرس موجود در میانه زمین گذر میکنند و حتی توپ میتواند خیلی سریعتر به عناصر هجومیتر تیم همچون تیمو ورنر و یوسف پولسن برسد.
در یک سوم هجومی، سابیتزر یا فورسبرگ به ورنر و پولسن میپیوندند؛ عمدتا دو نفر از سه عنصر هجومی دو مدافع میانی تیم حریف را مشغول میکنند، در حالی که نفر سوم – که اصولا تیمو ورنر است – به سمت فضای خالی موجود حرکت میکند.
[4142]
تکامل پرسینگ
ناگلزمن نشان داده است که تمایل دارد تا تیمش را برای هر بازی با شکل متفاوتی بچیند. بنابراین لایپزیش متناوبا از سیستم ۴-۲-۴ و ۳-۴-۳ استفاده میکند. در این مواقع، اگر مالکیت توپ در اختیار دفاعهای کناری تیم حریف باشد، فورسبرگ و سابیتزر به دو مهاجم تیم میپیوندند تا دفاع کناری نزدیک به خود را پرس کنند؛ یکی از آنها هم تلاش میکند راه پاس به نزدیکترین هافبک میانی را سد کند، در حالی که بازیکن دیگر همین کار را در قبال دفاع میانی میکند (شکل زیر).
در موقعیتهایی که آنها موفق به بازپسگیری توپ در جلوی زمین نمیشوند، جلوگیری از حمل توپ توسط تیم حریف از طریق کانالهای مرکزی زمین با استفاده از کاهش دادن فضای موجود در کانالهای نزدیک به دروازهی خودی تبدیل به اولویت اصلی میشود. برای این کار، لایمر و کمپل به هم در مرکز زمین نزدیک میشوند، و لوکاس کلوسترمن و مارسل هالشتنبرگ در کنارهها از نفوذ تیم حریف جلوگیری میکنند.
[4144]
یامد پرس از جلویی که ناگلزمن انتظار دارد این است که عمدتا تیم رقیب اقدام به ارسال توپ بلند کند، که این کار منجر به درگیری برای بردن توپ دوم میشود؛ بنابراین لایپزیک باید برای این نبردها سازماندهی شود. این اتفاق در مقابل تیمهایی که از نظر تکنیکی کیفیت بالایی ندارند بسیار رایج است، در حالی که در این شرایط لایپزیک با سیستم بازتر ۳-۴-۳ حمله میکند و با سیستم ۲-۳-۵ دفاع میکند (شکل زیر) تا آنها را مجبور به وفق پیدا کردن با این شرایط کنند.
بازیکنان لایپزیش یا به طور مستقیم به دنبال توپ دوم هستند، یا به شکل غیرمستقیم تلاش میکنند تا با برتری عددی در مقابل تیم حریف توپ دوم را در اختیار بگیرند. وقتی یکی از بازیکنان دوئل نفر به نفر را میبازد، آنهایی که به توپ نزدیکتر هستند باید در موقعیت واکنش و احتمالا بازپسگیری توپ قرار بگیرند تا با شکل دادن الگوی مورد علاقهی آنها، با یک پاس مطمئن، یک حمله ی سریع را شروع کنند.
[4143]
چیزی که مشخص است، آنها جلوی تیمهای باتکنیک که قابلیت بازی با ضرباهنگ بالا را دارند – علی الخصوص در هنگام بازی سازی اولیه – دچار مشکل میشوند. اگر زمانبندی آنها آنطور که برنامه ریزی شده نباشد، هر تلاشی برای اعمال پرس بی نتیجه خواهدبود.
اینکه آنها با این اطمینان این پرس را انجام میدهند، نشانگر این است که با سطح تاثیرگذاری از انرژی و هماهنگی آن را انجام میدهند. ناگلزمن عمدتا علاقه به استفاده از یک سیستم ۲-۳-۵ محتاطانه تر در مقابله با اینگونه تیمها دارد.
ضعف بالقوه ی دیگر این روش در برابر تیمهای باکیفیتتر وقتی رخ میدهد که بازیکنان به یکدیگر ملحق میشوند تا رقیب را تحت فشار قرار دهند، که این کار باعث کمبود نفری یا خالی شدن منطقه ای زمین میشود. اگر این رقبای باکیفیت موفق به گردش سریع توپ به منطقه ی دیگری از زمین شوند، یا جهت بازی را عوض کنند، معمولا قابلیت حمله به فضاهای خالی را پیداخواهندکرد.
از گمنامی به سطح اول فوتبال
ناگلزمان باعث میشود بسیاری از افرادی که هیچگاه در سطح اول فوتبال، بازی نکردهاند، به خود بگویند چرا من نه، اما آن جماعت آنقدرها هم نباید مطمئن باشند، او مثل بقیه در دوران بازی کردنش درخشان نبوده است، اما یکی از آن بقیه که افکار رویایی دارند، نیست.
به عنوان یک بازیکن جوان، ناگلزمان برای تیم مونیخ 1860 و آگزبورگ بازی کرده است. هرچند که دوران بازی او، خیلی سریع پس از مصدومیت زانو، به یک جهنم تبدیل شد. به همین راحتی، تمام آرزوهای ناگلزمان به پایان رسید. کار او در تیم زیر 19 سال به پایان رسید. مصدومیت اما برای او یک خوشاقبالی برای آغاز راه تازهای بود.
او به مسیر آکادمی فوتبال کشیده شد. چهار ترم در دانشگاه درس خواندن تا بتواند تجارت بخواند و سپس به خواندن علوم ورزشی (Sport Science) روی آورد و همین کافی بود تا او دوباره به فوتبال آلمان و جهان بازگردد. ناگلزمان کسی است که هیچگاه در بوندسلیگا بازی نکرد، اما مثل سرمربیان بزرگ آلمانی فکر کرد و پیشرفت کرد.
تغییرات اساسی فوتبال آلمان با تیمهای اصلی شروع نشد آنها کار خود را با جوانان قابل انعطاف کشور آغاز کردند. کشور طرح یکپارچهای را آغاز کرد که به بهار بازیکنان آلمانی تبدیل شد. آلمان صاحب منابع بزرگ بازیکن، سرمربیان با دانش و سیستمهای باشگاهداری فوقالعاده در سرتاسر کشور شد.
بحث فقط تیمهای باواریا یا بادن ورتمبرگ یا برلین نیست. بحث در این مورد در کتاب فوقالعاده راهاندازی مجدد (Das Reboot) رافائل هویگشتاین آمده است. در آنجا توضیح داده شده است که چگونه متدها و ایدههای پیشین فوتبال آلمان دیگر کارآمد نیست و این کشور چگونه با تغییر سبک، دوباره به شرایط ایدهآل رسیده است.
[4145]
استاد و شاگرد ناشناخته سابق؛ رقبای بزرگ امروز
تفکر فوتبالی ناگلزمان از توماس توخل وام گرفته شده است. کسی که دوران فوقالعادهای را در آگزبورگ داشت. توخل با نیت خیرخواهانه، او را در مسیر سرمربیگری قرار میدهد و مانند داستان جادویی صعود هوفنهایم به بوندس لیگا، ناگلزمان هم به سختی کار خود را آغاز کرد. او در آکادمی مشغول به کار شد، سپس دستیار سرمربی شد و در تمام این مدت، مشغول آموختن بود. او فوتبال اسپانیایی با محوریت بارسلونا را میستود و آنها یکی از الگوهای ناگلزمان بودند.
توخل در آگزبورگ، سرمربی ناگلزمان بود و بارقه های مربیگری یولیان از همان روزها کلید خورد. توخل در مورد ناگلزمان این گونه گفته است
یولیان همیشه مصدوم بود. من ترجیح میدادم او بازی کند. بودجه ما به قدری کم بود که به او گفتیم: تو نمیتوانی در تمام طول دوران حضورت در این تیم مصدوم باشی. تو باید رقیبان را بررسی کنی. گزارشهایی که به دستمان رسید، برای یک مرد جوان قابل توجه بود. او تلاش زیادی در این زمینه میکرد. اما او این مسیر حرفهای درخشان را به تنهایی ادامه داد.
توخل همچنین نقش مهمی در کمک به کارآموزش ناگلزمان برای فراتر رفتن از وظایف استعدادیابی و زیر نظر گرفتن رقبا در دسته سوم در چند ماه بعد داشت. او به ناگلزمان خبر داد که تی اس وی مونیخ 1860 به دنبال مربی برای تیم زیر 17 سال است. ناگلزمان در تابستان 2008 این سمت را بر عهده گرفت. هیچکدام از این دو نفر فکر نمیکردند که 12 سال بعد در نیمهنهایی لیگ قهرمانان رو در روی یکدیگر قرار بگیرند.
طی سال های بعد، که توخل در دورتموند و ناگلزمان در هوفنهایم بود، استاد و کارآموز سابق دیگر نزدیک نبودند. مشاجرهای صورت نگرفته و روابط همچنان گرم بود اما آنها دیگر دوست نیستند. یک منبع نزدیک به ناگلزمان مدعی شد که جدای از بحث فوتبال، این دو نفر انسانهای متفاوتی بودند. در حالی که ناگلزمان فردی خوش گذران و آسانگیر است، توخل میتواند بدعنق و وسواسی به نظر برسد که درست شبیه پپ گواردیولا، الگوی مربیگریاش، به حساب می رود.
هانسی فلیک، به عنوان مدیر ورزشی سابق هوفنهایم در زمان حضور ناگلزمان در این تیم و فدراسیون فوتبال آلمان، بخشی از شبکه شایسته سالاری مربیان و مدیران است که ایدهها را به اشتراک گذاشته و به بهبود ایدههای یکدیگر کمک میکنند تا به جایی برسند که دنیای فوتبال را در دست بگیرند.
تفکرات مربیگری و تاکتیکی نابغه جوان
در سن ناگلزمان، داشتن قاطعیت بسیار سخت است، اما او خود را مجبور کرد تا به اندازهای که بتواند تیم را هدایت کند، قاطعیت به خرج بدهد. در یک مصاحبه در سال 2013، ناگلزمان به دوران انتقال خود از یک بازیکن به یک سرمربی اشاره کرد
سرمربیگری از بازی کردن لذتبخشتر است. به عنوان یک بازیکن، شما فقط باید به تمرینات بروید و برای بهتر شدن تلاش کنید، اما به عنوان یک سرمربی یا تمرین دهنده، شما به اینکه برای بهتر شدن تیم چه کار میتوانید انجام دهید فکر میکنید. شما این کار را در زمین و تمرینات انجام میدهید و بعد متوجه میشوید رویکردتان درست بوده است یا غلط.
فاکتور کلیدی در فلسفه موفق ناگلزمان، توانایی استفاده از جوانان است. او میفهمد که چگونه باید از بازیکنان جوان در سطوح بالا استفاده کرد و چگونه باید بازیکنان باتجربه را در کنار آنها بازی داد. او از بازیکنان باتجربه تیم به خوبی برای هدایت جوانان بهره میگیرد و همین موضوع باعث میشود تیم از نظر فیزیکی و روانی به سطح بالا و خوبی برسد. در توضیح سرمربیگری جوانان و بازیکنان تیم اصلی، ناگلزمان بر روی اهمیت بالا رفتن سطح سواد بازیکنان تاکید میکند.
برای یک سرمربی که به گفته خودَ، آرسن ونگر، پپ گواردیولا، ژوزه مورینیو و یوهان کرایوف بزرگ او را تحت تاثیر قرار دادهاند، ناگلزمان یک مغز متفکر تاکتیکی است که این بازی را زیبا میکند. در یک نگاه، در بالاترین سطح بازی، او به لزوم سادگی بازی اعتقاد دارد.
تیم او به صورت متراکم بازی میکند. گاهی اوقات به 2-5-3 روی میآورد، بعضی وقتها 2-4-1-3 را امتحان میکند. هرچند که او آنچنان به داشتن یک چینش ثابت در فوتبال اعتقاد ندارد. او در اینباره میگوید
میان 2-4-4 و 1-2-3-4، فقط ده متر فاصله وجود دارد. این چینشها را تنها در زمان شروع بازی میبینید، در بازی تیمها به شکل دیگری بازی میکنند.
بازیکنان او اهمیت اجرای کار به جای صحبت را درک میکنند. مدافع پیشین هوفنهایم که حالا در بایرن مونیخ است، نیکولاس زوله درباره ناگلزمان میگوید
ما برای هر شرایطی در بازی برنامه داشتیم. سیستم او به شکل عجیب و غریبی منعطف است. ما به راحتی میتوانستیم از سیستم سه دفاعه، به چهار یا پنج دفاع برویم. برای اکثر حریفان غیرقابل پیشبینی بودیم، چیزی که بزرگترین نقطه قوت ما به حساب میآمد
[4146]
عملکرد ابتدایی در بایرن مونیخ
حال بیایید به نتایج او در بایرن نگاه بیندازیم. درخشش در مقابل دورتموند آن هم در دیدار حساس سوپر کاپ و درخشش در مقابل لایپزیگ در ردبول آرنا آن هم درست بعد از فیفادی و پیروزی در مقابل بارسلونا آن هم در نیوکمپ که خستگی بازی های فشرده کاملا در ساق بازیکنان مشخص بود.
در هم کوبیدن هرتابرلینی که به سختی در رفت و برگشت با اختلافی حداقلی به بایرن باخت. و زدن دوازده به تیم برمر. روی هم رفته میتوان شروع عملکرد یولیان ناگلزمن را در بایرن مونیخ مثبت تلقی کرد.
نتیجه گیریمن فکر میکنم تا سالها از حضورش لذت خواهیم برد و نابغه ای جدید پا به مونیخ گذاشته. شما چه فکر میکنید؟ |